اجرای طرح پژوهشی «قاعده طلایی» در بنیاد پژوهشهای اسلامی
محمدپور پژوهشگر گروه ادیان و مذاهب اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی و مترجم کتاب «قاعده طلایی» در گفتگو با خبرنگار روابط عمومی و بین الملل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، با بیان اینکه هدف کتاب این نیست که دایرةالمعارفوار به هر مطلبی که درباره قاعده طلایی نوشته شده، ارجاع دهد؛ گفت: این اثر کوشیده است نگاهی یکپارچه و منسجم به مطالب مرتبط با این قاعده که به منزله یک اصل در فلسفه زندگی مطرحاند، داشته باشد. او در بررسی سنتهای دینی نیز گزینشی عمل کرده است. با وجود این واقعیت که قاعده طلایی به شکلی در اغلب یا همة ادیان جهان مطرح شده، فقط در آیین کنفوسیوس و سنتهای دینی یهودی - مسیحی به مضمون مهمی برای تأملات مستمر تبدیل شده است.
وی ادامه داد: قاعده طلایی در برخی از سنتهای دینی بهصورت ناقص ظهور و بروز یافته است؛ تعابیری مانند این در همة آنها یافت میشود، «اگر شغال همسایهات به باغ تو وارد شد، تو باید حیوان را به صاحبش برگردانی؛ این همان رفتاری است که دوست داری همسایهات در قبال تو انجام دهد.»؛ «ای روح اعظم! مرا یاری ده تا زمانی که یک مایل با کفشهای همسایهام راه نرفتهام، از او خُرده نگیرم.» اینکه تمرکز کتاب حاضر اینچنین محدود است، به این معنا نیست که فضایلی که نماد قاعده طلاییاند در ادیانی نظیر آیین هندو و دین بودا یا اسلام که در اینجا آنها را بررسی نکرده، وجود ندارد.
این نویسنده تصریح کرد: در حقیقت این کتاب با مفاهیم مرتبط با سطوح عاطفی، عقلانی و معنوی زندگی سروکار دارد و انجام این کار نیازمند توضیح است. گفتوگو در باب سطحها با گسستگیهای موجود در تجربه انسانی توجیه میشود، به این صورت که هر رخنهای در یک سطح جدید و عالیتر، چشمانداز جدیدی در باب سطوح دستیافتنی پیشین به بار میآورد. در این صورت شاهد نوعی عدم تقارن خواهیم بود، بهگونهای که فرد از یک سطح میتواند سطوح پایینتر را بفهمد، اما برعکسِ آن صادق نیست. اما پیوند میان سطحها آنچنان استوار است که فرد باید مراقب باشد بیش از اندازه بر گفتوگو درباره آنها تأکید نکند و معنای عمیق وحدت شخصیت و تساوی مردان و زنان را حفظ کند.
قاعده طلایی را در آیین کنفوسیوس
وی با بیان اینکه فصل دوم کتاب قاعده طلایی را در آیین کنفوسیوس که ریشه در اخلاقیات مربوط به رفتار دارد و فضائل را نسبی و مرکزیت را با خانواده میداند، بررسی میکند، گفت: بر این اساس، احسان و نیکی در نهایت به همه انسانها تسرّی مییابد. آرمانها روشناند و انضباط نفس شدید در طلب آنها ضروری است. اما هدف تبعیت وظیفهشناسانه از هنجارها نیست، بلکه زندگی خودانگیخته مَطمحِ نظر است. این فصل بر نقش قاعده طلایی در حرکت به سمت خودانگیختگی تأکید دارد.
بررسی ظهور تدریجی قاعده طلایی در یونان و روم باستان
محمدپور ادامه داد: فصل سوم ظهور تدریجی قاعده طلایی در یونان و روم باستان را بررسی میکند؛ جایی که نخستین مسئله، رهایی این قاعده از اعمال سفسطهآمیز متداول و اصول مربوط به مقابلهبهمثل و انتقام، یاریرساندن به دوستان و صدمه زدن به دشمنان بود. این فصل به ما میگوید که چگونه، هنگامیکه که کاربرد متداول و سفسطهآمیز قاعده طلایی کنار گذاشته شد، چارچوب کلی آن به رسمیت شناخته شد.
وی بیان کرد: در فصل چهارم بروز و ظهور قاعده طلایی در متون اولیه دین یهود را بررسی کردهایم. در قرن نخست ربی هیلل این قاعده را بهمنزله زبده و چکیده تورات معرفی کرد. این فصل سیر تحول این قاعده را که باعث شد چنین کارکردی داشته باشد، بررسی میکند.
این نویسنده اضافه کرد: فصل پنجم کتاب به بررسی این قاعده در اناجیل متی و لوقا پرداخته است. نویسندگان عهد جدید با دو مسئله بازشناسی این قاعده از تصورات مرسوم درباره مقابلهبهمثل و انتقام، و پیوند آن با معیارهای متعالی زندگی و تعالیم عیسی مسیح مواجه بودند. این فصل نشان میدهد که چرا اغلب فهمهای معقول از این قاعده در این بافتها سطوح متفاوتی از تفسیر را پدید میآورند.
وی همچنین خاطر نشان کرد: فصلهای ششم و هفتم قرون وسطای اروپا و اوایل دوره مدرن را با تأکید بر اندیشه الهیدانانی نظیر آگوستین قدیس، توماس آکویناس و مارتین لوتر؛ نویسندگان دینی قرن هفتم میلادی؛ و فیلسوفانی مانند ساموئل کلارک، ایمانوئل کانت، و جان استوارت میل بررسی میکند. در آغاز این دوره قاعده طلایی گزاره مهمی از «قانون طبیعی» تلقی میشد و بیآنکه بر وحی خاصی یا فیض الهی مبتنی باشد، فقط با عقل بشری قابلتشخیص بود. دو مسئله انگیزهای شد تا نویسندگان این دوره بیشتر درباره قاعده طلایی بیندیشند. نخست، بودونبود ایمان دینی چه تفاوتی در عملی ساختن این قاعده دارد؟ دوم، چگونه باید به ایرادهایی که بر قاعده طلایی وارد شده، پاسخ داد؟
پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی با بیان اینکه فصل هشتم به تشریح دوران شکوفایی قاعده طلایی بهمنزله شعار متداول در آمریکا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، میپردازد، گفت: از منظر رهبران دینی، سیاستمداران و بازرگانانی که در این فصل دیدگاهشان بررسی شده، درگیری با قاعده طلایی یک درگیری نظری نیست. بلکه در رقابت سخت این عصر وقتی نیاز به اصلاحات روشن است و بر تردیدها درباره ثروت و فقر تأکید میشود، کدام پاسخ بشر غالب خواهد شد؟ داروینیسم اجتماعی با نظر به طیفی از پاسخهای محتمَل، از خودبزرگبینی سبُعانه تا انکار نفس عرفانی، درگیری شدیدی با مسیحیت پیدا کرد. قاعده طلایی، که خیلی از افراد آن را بهعنوان اصل مربوط به ابوّت خداوند و اخوّت انسانها نفی میکنند، در چه مواردی قادر است به خودش در مقام یک اصل تکامل متعالی و نه نسخه سادهای برای خودکشی اقتصادی و سیاسی اعتبار بخشد؟
گردآوری دیدگاههای روانشناختی درباره قاعده طلایی
وی بیان کرد: فصل نُهم دیدگاههای روانشناختی درباره قاعده طلایی را یک جا گرد آورده است. نظریهپردازانی نظیر پیاژه، کُلبرگ و اریکسون قاعده طلایی را بهمنزله بخشی از نظریه تحولی بررسی کردهاند. افزون بر این، اثبات شده که کار روانشناسان بالینی و تجربی در بهکارگیری این قاعده مددرسان است.
محمدپور تصریح کرد: فصلهای دهم و یازدهم، قاعده طلایی را در فلسفه قرن بیستم با طرح پرسشهایی بررسی میکند. نقاط قوت و ضعف این قاعده اگر صرفاً بهمنزله اصل انسجام در داوریهای اخلاقی تلقی گردد، چیست؟ فیلسوفان باید چه چیزی درباره همدلی و وارونگی نقش تخیلی بگویند؟ چه معانی ضمنیای برای تفسیر این قاعده در بالا بردن آگاهی از مقوله دیگری در دوره معاصر وجود دارد؟
وی ادامه داد: فصل دوازدهم به تفاسیر معاصر این قاعده در فلسفه دینی و الهیات اختصاص یافته است. چگونه به این قاعده عمل کنیم که به تغییر مثبت امیال و خواستههای فرد منجر گردد؟ آیا عمل معنوی این قاعده به حل مسائل اخلاقی کمک میکند؟ این قاعده چگونه به نحو مطلوبی در جامعه مسیحی عملی میشود؟ بخش دوم بافتی فلسفی و دینی برای عمل تمام و کمال به این قاعده ارائه میکند. اخلاق نتیجهگروانه، شهود اخلاقی را محترم میشمارد، شهود را از طریق تفکر اخلاقی تقویت میکند، بافت اجتماعی پیچیده تعامل میان افراد را تأیید میکند و فرد عامل را به فراتر از قواعد وظیفه-آگاهی و دوست داشتن خودانگیختگی سوق میدهد.
محمدپور ابراز کرد: پس از اتمام کار ترجمه کتاب از باب رعایت اخلاق پژوهش و کسب اجازه انتشار از پروفسور جفری واتلز، نویسنده کتاب، با ایشان مکاتبه کردم و خواستم یادداشتی بر ترجمه فارسی کتاب بنویسند که با رویی گشاده و ابراز خوشحالی درخواست مرا اجابت کردند و یادداشتی بر ترجمه فارسی نوشتند که گویای اهمیت این اثر گرانسنگ است.
این کتاب میتواند برای پژوهشگران حوزه فلسفه اخلاق، مطالعات ادیان، و روانشناسی سودمند باشد.
اتمام طرح پژوهشی قاعده طلایی و انتشار آن در قالب کتاب
وی گفت: طرح پژوهشی قاعده طلایی در واقع ترجمه کتابی است با همین عنوان از پروفسور جفری واتلز استاد دانشگاه ایالتی کِن در آمریکا که یکی از سردمداران این حوزة پژوهشی است و کتاب او در عِداد آثار مرجع در موضوع قاعده طلایی است. در ضرورت انجام این طرح باید بگویم با توجه به اینکه در زبان فارسی آثار اندک شماری، کمتر از انگشتان یک دست، در این موضوع منتشر شده و به جز چند مقاله و پایان نامه هنوز کتاب مستقلی در دسترس نبود، بر آن شدم تا یکی از مهمترین آثار مرجع در این زمینه را به زبان فارسی برگردانم تا بر غنای آثار موجود افزوده شود.
به گفته محمدپور، قاعده طلایی یکی از بنیادیترین قواعد عملی اخلاق است که به دلیل کارایی و قابلیت فراوانش به این عنوان نامور شده است. صریحترین تعبیر قاعده زرین و قاعده سیمین را در متون شیعی در نامه 31 نهجالبلاغه میتوان یافت: يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَاناً فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَیْکَ وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِکَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیْرِکَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِکَ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تُحِبُّ أَنْ يُقَالَ. این توصیه امام علی بن ابیطالب (ع) از جهات گوناگونی اهمیت راهبردی در رفتار اخلاقی با دیگران دارد.
وی تصریح کرد: این قاعده آنچنان بیواسطه قابل فهم و روشن است که میتوان آن را به نردبانی تشبیه کرد که هر کسی قادر است بیهیچ زحمتی از آن بالا رود. من میدانم که دوست دارم چگونه با من رفتار شود و نیز می دانم که چگونه باید با دیگران رفتار کنم. این قاعده از من میخواهد که ملاحظه حال دیگران را بکنم و خودمدار نباشم. تقریباً همه با تقریر مثبت و منفی این قاعده آشنایی دارند. پدر و مادر عصبانی از این قاعده به منزله یک سلاح در برابر فرزند خود استفاده میکنند: «دوست داری دیگران هم همین رفتار را با تو بکنند!؟» وکیل مدافع از هیئت منصفة دادگاه میخواهد که خودشان را به جای موکّل او بگذارند و... اما مسائل زیر ذرّهبین تحلیل آنچنان هم ساده به نظر نمیرسند. در واقع، تقریرهای متفاوت از این قاعده استلزامات متفاوتی به همراه دارند.
وی افزود: پروفسور جفری واتلز، استاد دانشگاه ایالتی کِنت آمریکا، در این کتاب کوشیده است با رویکردی فرا اخلاقی در سه حوزه الهیات، روانشناسی و فلسفه اخلاق و ذکر دیدگاه های متخصصان این سه حوزه، قاعده طلایی را تحلیل و بررسی کند. او هدف از این پژوهش را بررسی معانی قاعده طلایی در بافت مسائل برآمده از دل سنتهای فرهنگی و رشتههای دانشگاهی میداند.
این پژوهشگر اظهار کرد: در فصل نخست کتاب که در واقع مقدمه آن به شمار میآید، به تحلیلهای گوناگون و نقد و بررسیهایی که در این زمینه صورت گرفته، اشاره میکند و با ارزیابی کیفیت این قاعده و اینکه در میان فیلسوفان اخلاق اصلی پدیرفته به شمار میرود و همگان به ارزش های آن واقف اند، این مسئله را نیز یادآور میشود که هرگونه تفسیر غلط و ساده انگارانه از این قاعده ممکن است ما را به بیراهه بکشاند و از هدف اصلی که در پس پشت آن نهفته غافل سازد. از این رو، ایرادهایی که به این قاعده وارد شده برای روشن شدن برداشت های نادرست از این قاعده و ایضاح فرضهای لازم در راستای کارآیی آن در نظریه اخلاقی سودمند خواهد بود.
وی همچنین عنوان کرد: بر این اساس، فصلهای مختلف این کتاب بر مبنای پنج محور اتخاذ منظر (یا از دریچه چشم دیگری به موقعیت نگریستن خلاقانه، یعنی خود را به جای دیگری گذاشتن)، مسئله خودانگیختگی و خودفراموشی، تحلیل های فلسفی، نقدها و پاسخ ها، ارزش هایی که با این قاعده در ارتباط است و مضمون خویشاوندی انسان ها، کنار هم چیده و تحلیل شده است.